در
کشاورزی به روش برزیلیها کمیت بر کیفیت اولویت دارد، ضمن اینکه در کشاورزی برزیل
روشهای استفاده شده حداقل تلاش و سختی را دارند، به طوریکه روش جامع پرورش
قهوه توسط برزیلیها تا حد زیادی بدون تغییر تا کنون باقی مانده است.
بهترین بستر کاشت قهوه، در خاکهای حاصل از تخریب سنگهای آتشفشانی مخلوط با پوشش گیاهی پوسیده (کود گیاهی) است، که این ویژگیها توصیفکننده خاک رس قرمز و یا همان "ترا روکسا" در برزیل است. پس از کاشت بذرها، چهار یا پنج سال طول میکشد تا یک درخت ثمرهی مناسبی بدهد. در برزیل، هر درخت قهوه سه و گاها چهار بار در سال گلهای ظریف سفیدی بر روی شاخههایش میروید( البته در سایر مناطق جهان ممکن است تنها یک یا دو بار گلدهی وجود داشته باشد). این انفجار سفیدرنگ که بلافاصله پس از باران شدید رخ میدهد، جذاب، معطر و کوتاهمدت است. بیشتر درختان قهوه خودگردهافشان هستند و به کشت تک-محصولی اجازه میدهند بدون نیاز به گیاهان مجاور برای جذب زنبورهای عسل، رشد کنند.
پس از زمان گلدهی،
اولین گیلاسهای درخت نمایان میشوند، و این دورهی میوهدهی برای پرورشدهندگان
درخت قهوه اهمیت بسزایی دارد. ازجمله خساراتی که میتواند رخ دهد باد
شدید یا تگرگ است، که توانایی تخریب کل محصول را دارد. قهوه
عربیکا (تنها نوع شناختهشدهی قهوه تا پایان قرن نوزدهم) در ارتفاعات ۳۰۰۰ تا ۶۰۰۰
پایی، در مناطقی با میانگین دمای سالانه حدود ۷۰ درجه فارنهایت (۲۱ درجه سانتیگراد) بهترین رشد را دارد؛ این گیاه هرگز
نباید به زیر نقطه انجماد برسد یا بالاتر از ۸۰ درجه فارنهایت (۲۷ درجه سانتیگراد) رود. این تفاوتهای ظریف باعث میشود
که دانهی قهوهای که رشدیافته در ارتفاعات بالاست بهکندی
رشد کند، و عموماً متراکمتر وپرمزه تر باشد نسبت
به دانههای رشدیافته در ارتفاعات پایینتر.
از آنجا که ۹۵ درصد کشور(برزیل) زیر ۳۰۰۰ پا ارتفاع دارد، دانههای برزیلی همواره تمایل به کماسیدیته بودن و بدنهای ضعیفتر داشتهاند. و حتی بدتر از آن، آنکه برزیل داراییخبندانها و خشکسالیهای دورهای است که با تخریب پوشش جنگلی، شدت و فراوانی آنها افزایش یافته است. چرا که، قهوه تحمل یخبندان سخت را ندارد و ضمن اینکه به باران فراوان (هفتاد اینچ در سال) نیاز دارد. برداشت محصول در برزیل اندکی پس از پایان بارانها، معمولاً در ماه مه، آغاز میشود و شش ماه ادامه مییابد. قهوهی برزیلیای که بدون سایهبان(بدون سایه) کشت میشود، حتی سریعتر رشد میکند و در صورت عدم کوددهی مصنوعی، خاک را تخلیه میکند(از تمامی منابع غنی خاک تغذیه میکند و خاک تخلیه میشود.).
درختان قهوه بهمدت حدود پانزده سال محصول خوبی خواهند داد، اگرچه برخی از درختان تا بیست یا حتی سی سال بهطور پیوسته بار میدهند. هنگامی که درختان، دیگر بهخوبی بار ندهند، میتوان آنها را با توجه به نوع و اندازه قطع کرد، سپس هرس نمود، تا تنها قویترین جوانهها باقی بمانند. بهطور متوسط بسته به گونهی درخت و شرایط رشد، یک درخت پنج پوند میوه میدهد که در نهایت به یک پوند دانهی قهوهی قابلاستفاده تبدیل میشود.
قهوه زمانی رسیده محسوب میشود که میوهی سبز آن به قرمز پررنگ شرابمانند تبدیل شود، و یا در گونههای متفاوتتر، زردشود( در نظر داشته باشید که میوهی قهوه نوعی توت و یا گیلاس محسوب میشود).این میوه، کمی شبیه کرانبری(توت خرس) یا گیلاس بهنظر میرسد، اگرچه بیضیشکلتر است. کشاورزان با فشار دادن گیلاس قهوه بین انگشت شست و اشاره، آن را آزمایش میکنند. اگر دانه بهراحتی بیرون بپرد و میوه بشکافد، رسیده است. آنچه در دست باقی میماند، پوست قرمز، همراه با کمی از گوشت میوه (که به آن پالپ میگویند) است. آنچه بیرون میآید یک مادهی صمغ مانند چسبناک است که به پوستهای نازک چسبیده است، داخل این مادهی لزج، دو دانه وجود دارد که با پوستهی نقرهای رنگ شفاف پوشیده شدهاند.
روش سنتی خارج کردن
دانه، معروف به روش "خشک"، هنوز روش مورد پسند
برای فرآوری بیشتر قهوههای برزیلی است. در این روش، هم گیلاسهای
رسیده و هم نارس، همراه با جوانهها و برگها، از شاخهها کنده شده و
روی چادرهای پارچهایبزرگی که زیر درختان پهن شدهاند ریخته میشوند. سپس آنها را
در حیاطهای بزرگ پهن میکنند تا میوهها خشک شوند. برای
اینکار آنها باید چندین بار در روز زیرورو شوند، شبها جمعآوری و در برابر
شبنم پوشانده شوند، سپس دوباره پهن شوند تا کامل
خشک بشوند. و اگرطوری روی چادرها پخش نشوند که روی هم قرار نگیرند،
ممکن است در داخل پوست تخمیر شود و بو و طعمهای
نامطبوع و نامطلوب ایجاد
کنند. هنگامی که پوستها چروکیده، سفت و تقریباً سیاه شدند، پوستها با کوبیدن بر
آنها به راحتی جدا میشوند. در روزهای اولیه، قهوه اغلب با پوشش
پوست مانندش برای صادرات نگهداری میشد، اگرچه تا اواخر قرن
نوزدهم، ماشینآلاتکارخانهها، پوست
از روش "خشک" اغلب نتایج ضعیفی حاصل میشد، بهخصوص در منطقهی ریو. از آنجا که گیلاسهای رسیده و نارس با هم کنده میشدند، طعم قهوه از همان ابتدا بهخطر میافتاد. همچنین ممکن بود دانهها مدت طولانی روی زمین بمانند و کپک بزنند یا سایر طعمهای خاکی نامطبوع را جذب کنند که بهعنوان طعم "ریویی" شناخته میشود که به شدت قوی، تلخ و مزهای همانند فلزات، و به شدت نامطبوع است. برخی قهوههای ریو با دست چیده میشدند و با ملایمت پالپشان را خارج میکردند، این قهوه به "قهوهی ریوی طلایی" معروف شد و به شدت مورد تقاضا بود.
مترجم: ستایش حبیبزاده