به دنبال اتفاقات صنعت قهوه، که پیشگامان متفاوتی در آن فعالیت میکردند، سلسلهی دیگری از قهوه توسط جیمز فولگر (James Folger) در سانفرانسیسکو بنا شد، هرچند مسیر رسیدن به آن از جزیرهی دوردست نانتاکت (Nantucket)، جایی که خاندان فولگر به صید نهنگ مشغول بودند، آغاز گردید. هرمان ملویل (Herman Melville) در کتابش «موبی دیک» اشارهای واضح به «خاندان پرقدرت فولگر و نیزهداران نهنگ» داشته است. اما تا سال ۱۸۴۲، نهنگ عنبر (شاه-نهنگ) تقریباً تا مرز انقراض شکار شده بود. در سال ۱۸۴۹، هنگامی که اخبار طلای کالیفرنیا به نانتاکت رسید، چهارده کشتی همراه پسران جوان به جای شکار نهنگ، برای جستجوی طلا عازم شدند. در میان آنها سه پسر از خاندان فولگر عازم پاناما بودند- ادوارد ۲۰ ساله، هنری ۱۶ ساله و جیمز ۱۴ ساله.
پس از سفری پر مشقت، آنها در مِی ۱۸۵۰ به شهر پرجنبوجوش و آشفته سانفرانسیسکو رسیدند. شهری که دقیقا دو سال گذشته، ۸۰۰ نفر جمعیت داشت، و حال حدود ۴۰٬۰۰۰ ثروتمند در گِلولای خیابانها قدم میزدند. کسبوکارهای اصلی شهر شامل میخانهها و قمارخانهها بود، جایی که کیسههای خاک حاوی طلا، مایهی لذت مردم محسوب میشد.
در حالی که برادران فولگر، به مناطق معدنکاری ملحق شدند، جیم جوان به ویلیام بووی(William Bovee) ۲۷ ساله درشرکت "Pioneer Steam Coffee and Spice Mills" و یا "شرکت آسیاب ادویه و قهوه" پیوست - نامی که تا حدی آرزوی محال بود، زیرا هنوز ماشین بخاری برای راهاندازی وجود نداشت. برشتهکن را احتمالاً باید فولگر ۱۴ ساله با دست میچرخاند.
(توضیخ مترجم: در اینجا به لغت Steam Mills بر میخوریم، که به معنای آسیابیست که با ماشین بخار کار میکند.)
اگرچه قهوه بدون شک تا زمان دم کشیدن کهنه میشد، اما در میان معدنچیانی که برای یافتن طلا چنان مستأصل بودند، که حتی فرصت هم زدن دانههای سبز قهوهشان روی آتش را نداشتند، به موفقیت فوری دست یافت، در اصل، نوعی جادو بود. در سال ۱۸۵۱ بووی یک موتور بخار خرید و به محلی بزرگتر نقل مکان کرد.
در همین حال، برادران بزرگتر جیم فولگر از تجربهی پرخطر اما نهچندان موفقیتآمیز معدنکاری، بازگشتند. هنری، برادر دوم، یک بلیط برای شرق رزرو کرد، اما ادوارد کسبوکار روغن نهنگ را در کنار صنعت برشتهکاری قهوهی برادرش راهاندازی کرد.
سپس جیم فولگر، که اکنون ۱۸ ساله بود، تصمیم برای تاسیس یک فروشگاه در محلهی «یانکی جیم» (Yankee Jim) گرفت، که با هدف ارائهی خدمات به معدنچیان طلا راهاندازی میشد. در خاطرات یک معدنچی در سال ۱۸۵۲ از این منطقه اشاره شدهاست: «جوانی از نانتاکت، جیم فولگر، بسیار شجاع است - در این سن کم از اکثر ما عاقلتر است.»
اما به زودی فولگر فروشگاه را فروخت و به بووی پیوست، این بار به عنوان منشی و فروشنده سیار او. یادداشت خاطرات همان معدنچی در سال ۱۸۵۸ اشاره کرد که فولگر «در فریسکو(Frisco) برای خودش کسبوکار دارد و به هر پروژهی معدنکاری در کالیفرنیا، قهوه میفروشد.»
تا ۲۴ سالگی، فولگر ازدواج کرده، و شریک دائمی شرکت به همراه آیرا ماردن(Ira Marden)، که سهم بووی را خریداری کرده بود، شد. برای مدتی کسبوکار رونق گرفت، سپس در رکود اقتصادی پس از جنگ داخلی شرایطش وخیم شد. شرکت در سال ۱۸۶۵ ورشکسته شد و جیم فولگر سهم شریک خود را خریداری کرد، و مصمم به احیای کسبوکار و پرداخت بدهیهایش بود، بدهیهایی که پرداختشان نزدیک به یک دهه طول کشید. یک طلبکار در "رسید" سال ۱۸۷۲ به فولگر نوشت: «این پرداخت، غیرمنتظره بود، من با احترام، از معاملهی شرافتمندانهی یک تاجر نجیب قدردانی میکنم.»
سپس او یک شریک ثروتمند آلمانی را، به نام اتو شومن(Otto Schoemann)، پیدا کرد که ۱۰٬۰۰۰ دلار به شراکت کمک رساند. شرکت با نام جدید "J. A. Folger & Co." در دهه ۱۸۷۰ رونق گرفت. در سال ۱۸۷۵ نمایندهی مالیِ Dun گزارش داد که فولگر نیمی از بدهی خود را پرداخت کرده و قصد پرداخت بقیه را دارد، او نوشت: «آنها کسبوکار فوقالعادهای را انجام میدهند و پیوسته پیشرفت میکنند.» در سال ۱۸۷۷ آگوست شیلینگ(August Schilling) ۲۷ ساله، که قبلاً با این کسبوکار آشنایی داشت، سهم شومن را خریداری کرد. او بعدها شرکت قهوهی خود را گسترش داد و چندین شعبه بنا کرد. در پایان همان دهه، فولگر فروشندگان خود را به نقاط دوردستی مانند مونتانا، اورگان(Oregon) و واشنگتن فرستاد.
تا اواخر دهه ۱۸۷۰، داستانهای موفقیتآمیز مشابهی در بیشتر شهرهای بزرگ ایالات متحده و سراسر اروپا رخ داد. بیشتر برشتهکاران از کسبوکارهای عمدهفروشی مواد غذایی شروع کردهبودند و ثابت کردند که تخصص در قهوه میتواند ثروت آنها را بسازد. البته آن زمان برای انتشارات معاملات آنها و رسانهای شدنشان در صنعت رو به رشد قهوه، بسیار مناسب بود.
مترجم: ستایش حبیبزاده