در سال 1714، هلندیها، یک نهال سالم قهوه را به دولت فرانسه اهدا کردند. حدودا 9 سال بعد، یک افسر شیفتهی قهوه، در نیروی دریایی فرانسه با نام گابریل ماتیو دوکلیو (Gabriel Mathieu de Clieu) نحوه کشت قهوه را به مستعمرهی فرانسه، مارتینیک، معرفی کرد. در پی این ماجرا و پس از مدتی تلاش،او توانست به یکی نهالهای هلندی از باغ گیاهان پاریس (Jardin des plantes) دست پیدا کند، که در ادامه، او این نهال را در طی یک سفر خطرناک از اقیانوس اطلس عبور داد.
او بعدها از این سفر به عنوان "یک مراقبت بیپایان برای یک گیاه حساس" یاد کرد، در واقع سفر پرمخاطرهی دوکلیو چالشهای بسیاری داشت؛ او مجبور بود همانند هر افسر دریایی دیگری کشتی خود را از آسیب دزدان دریایی حفظ کند. دوکلیو بعدها اشاره میکند که در آن بازهی زمانی سفر، توفان شدیدی رخ داد که جان سالم به در بردن از آن کار دشواری محسوب میشد، کشتی او حتی حدود یک ماه در دریای بیموج و آرام سرگردان بود.
دوکلیو در طی این ماجرا، توانست به خوبی از نهال کوچک قهوه مراقبت کند، و آنگونه که نقل شده بود، او حتی آب خود را با این نهال تقسیم میکرد! این عمل دوکلیو میزان توجه او به نهال هلندی را نشان میداد که به خوبی حسادت افراد کشتی را برانگیخته بود. پس از رسیدن این نهال به سرزمین مارتینیک، گیاه قهوه به خوبی ریشه گرفت و به سرعت رشد کرد. امروزه برآورد میشود که همین نهال کوچک هلندی منشاء بخش عمدهای از قهوهی جهان است.
پس از مدتی، در سال 1727، رخدادی باورنکردی مسیر ورود قهوه به بزریل را هموار کرد. در اصل، اختلافات مرزی میان دو مستعمرهی گویان فرانسه و گویان هلند (French and Dutch Guiana) شدت گرفت و سرانجام آنها مجبور به درخواست میانجیگری از یک واسطهی برزیلی-پرتغالی به نام فرانسیسکو دوملو پالتا (Francisco de Melo Palheta) شدند. از طرفی، پالتا به امید قاچاق بذر قهوه به کشور خودش، این پیشنهاد را به سرعت پذیرفت، جالب آناست هر دو فرماندار هلندی و فرانسوی صادرات دانهی قهوه را قاطعانه ممنوع اعلام کردند.
نقشهی زیرکانهی پالتا به گونهای که خود انتظارش را داشت پیش رفت،
او ابتدا به صورت پنهانی با همسر فرماندار فرانسه ارتباط برقرار کرد. در طی
قرارهای عاشقانهی پالتا و همسر فرماندار فرانسه، زن جوان دسته گلی به پالتا هدیه
داد که دانههای رسیدهی قهوه در میان آنها پنهان شده بود! سرانجام، پس از موفقیتآمیز
بودن نقشهی پالتا، او دانههای قهوه را به زادگاهش در شمال برزیل (پارا-Para) منتقل کرد و کاشت. در
واقع، ورود دانههای قهوه به خاک برزیل، توانست این کشور را به منبع یک-سوم
قهوهی جهان تبدیل کند.
مترجم: ستایش حبیبزاده